#17
خدای من اگر تو دست مارا بگیری

هیچ کس مارا دست کم نمیگیره



ممنون كه دستمونو رها نمي كني ..........................
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............

#19
آموخته ام که وقتی ناامید میشوم ، خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . . !
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............

#20
تا خدا نخواد برگي از درخت نميوفته پس سعی کن تنها کسی را که در تنهاییت راه می دهی خدا باشد. :wink: :wink: :wink: :wink: :wink: :wink:
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............

...

#27
بارخدایا!


با من چه خواهی کرد؟

پنجره‌ها بازند و کرانه‌های جمال، سبز در سبز، تا آن‌سوی افق در جریان.


بارخدایا!

با من، با این منِ در من مانده، چه خواهی کرد؟

با من، که سراپا بیمم و سراپا امید، سراپا گناهم و سراپا تمنای بخشایش چه خواهی کرد؟

پنجره‌ها بازند.

پشت سر، پرتگاه هول عذاب است و پیش رو جاده باز بخشایش...



بارخدایا!

با من چه خواهی کرد؟
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............
پیوست ها
bg12.JPG
bg12.JPG (25.01کیلو بایت)مشاهده 7492 مرتبه

Re: تا خدا نخواد برگي از درخت نميوفته.................

#28
آتشی که نمى سوزاند" ابراهیم " را
و چاقویی که سر نمیبرد " اسماعیل " را
و دریایى که غرق نمی کند" موسى " را
و کودکی که ، مادرش او را
به دست موجهاى " نیل " می سپارد...
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
... و دیگری را ، برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد...

آیـا هـنـوز هـم نـیـامـوخـتـی ؟!
کـه اگـر خـــدا نخـواهد " نــمــی شود"!

پـس

به " تـدبـیـرش " اعتماد کن
به " حـکـمـتـش " دل بسپار
به او " تـوکـل " کن


http://mehvar.persiangig.com/audio/KHODA/Rama_Khoda.swf
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............

Re: تا خدا نخواد برگي از درخت نميوفته.................

#29
سلام
بعد از گذشت 386 روز دوباره این پست زیبا رو بالا که لااقل من که ندیده بودم ببینم

و چقدرم که به موقع بود,اخه حالم خ بد بود. ولی الان با اینکه اشکم دراومده ولی یه لبخند رضایت رو لبم هست

دوست عزیز انشاالله همیشه شاد باشی و سلامت.
ممنون.
جایی در پشت ذهنت به خاطر بسپار، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست .

Re: تا خدا نخواد برگي از درخت نميوفته.................

#30
اره واقعا عسل جون تو راست میگی منم خیلی حالم گرفته بود اما با خوندن این تاپیک قشنگ و نوشته های ونوس عزیزم ارامش گرفتم اما هنوز اشکام روی صورتم هست الان دوباره گریم گرفت اما ته دلم اروم شد نمیدونم یه حس خوبی بهم دست داده خدا را هزار بار شکر خدایا اصلا هر چی که تو بخواهی خوبه اما بدون من ازت میخوام که لیاقت مادر شدن را بهم بدی دلم میخواد بچه ام را شیر بدم این بزرگترین ارزوی من
وقتی لبخند جایی برای نشستن میگردد آرزو میکنم لبانت ان نزدیکی باشد.
ارسال پست

بازگشت به “مقدمات بارداری”

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 5 مهمان

cron