خداوندا زيباترين لحظه ها را نصيب مادرم كن
كه زيباترين لحظه هايش را به خاطر من از دست داده است ...
#17
خدای من اگر تو دست مارا بگیری
هیچ کس مارا دست کم نمیگیره
ممنون كه دستمونو رها نمي كني ..........................
هیچ کس مارا دست کم نمیگیره
ممنون كه دستمونو رها نمي كني ..........................
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............
#18
وقتي احساس غربت مي کنيد يادتان باشد که خدا همين نزديکي است..
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............
#19
آموخته ام که وقتی ناامید میشوم ، خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . . !
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............
#20
تا خدا نخواد برگي از درخت نميوفته پس سعی کن تنها کسی را که در تنهاییت راه می دهی خدا باشد.
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............
#21
همیشه نگات به خدای اون بالا باشه
تا دلت از آدمای این پایین نشکنه....................
تا دلت از آدمای این پایین نشکنه....................
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............
#23
خدايا مرا دریاب
دستان مهربانت را بگشا
که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم ...
دستان مهربانت را بگشا
که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم ...
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............
...
#27بارخدایا!
با من چه خواهی کرد؟
پنجرهها بازند و کرانههای جمال، سبز در سبز، تا آنسوی افق در جریان.
بارخدایا!
با من، با این منِ در من مانده، چه خواهی کرد؟
با من، که سراپا بیمم و سراپا امید، سراپا گناهم و سراپا تمنای بخشایش چه خواهی کرد؟
پنجرهها بازند.
پشت سر، پرتگاه هول عذاب است و پیش رو جاده باز بخشایش...
بارخدایا!
با من چه خواهی کرد؟
با من چه خواهی کرد؟
پنجرهها بازند و کرانههای جمال، سبز در سبز، تا آنسوی افق در جریان.
بارخدایا!
با من، با این منِ در من مانده، چه خواهی کرد؟
با من، که سراپا بیمم و سراپا امید، سراپا گناهم و سراپا تمنای بخشایش چه خواهی کرد؟
پنجرهها بازند.
پشت سر، پرتگاه هول عذاب است و پیش رو جاده باز بخشایش...
بارخدایا!
با من چه خواهی کرد؟
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............
- پیوست ها
-
- bg12.JPG (25.01کیلو بایت)مشاهده 7505 مرتبه
Re: تا خدا نخواد برگي از درخت نميوفته.................
#28آتشی که نمى سوزاند" ابراهیم " را
و چاقویی که سر نمیبرد " اسماعیل " را
و دریایى که غرق نمی کند" موسى " را
و کودکی که ، مادرش او را
به دست موجهاى " نیل " می سپارد...
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
... و دیگری را ، برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد...
آیـا هـنـوز هـم نـیـامـوخـتـی ؟!
کـه اگـر خـــدا نخـواهد " نــمــی شود"!
پـس
به " تـدبـیـرش " اعتماد کن
به " حـکـمـتـش " دل بسپار
به او " تـوکـل " کن
http://mehvar.persiangig.com/audio/KHODA/Rama_Khoda.swf
و چاقویی که سر نمیبرد " اسماعیل " را
و دریایى که غرق نمی کند" موسى " را
و کودکی که ، مادرش او را
به دست موجهاى " نیل " می سپارد...
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
... و دیگری را ، برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد...
آیـا هـنـوز هـم نـیـامـوخـتـی ؟!
کـه اگـر خـــدا نخـواهد " نــمــی شود"!
پـس
به " تـدبـیـرش " اعتماد کن
به " حـکـمـتـش " دل بسپار
به او " تـوکـل " کن
http://mehvar.persiangig.com/audio/KHODA/Rama_Khoda.swf
يه فرشته از آسمون برای عزیزترین موجود خدا مادر...............
Re: تا خدا نخواد برگي از درخت نميوفته.................
#29سلام
بعد از گذشت 386 روز دوباره این پست زیبا رو بالا که لااقل من که ندیده بودم ببینم
و چقدرم که به موقع بود,اخه حالم خ بد بود. ولی الان با اینکه اشکم دراومده ولی یه لبخند رضایت رو لبم هست
دوست عزیز انشاالله همیشه شاد باشی و سلامت.
ممنون.
بعد از گذشت 386 روز دوباره این پست زیبا رو بالا که لااقل من که ندیده بودم ببینم
و چقدرم که به موقع بود,اخه حالم خ بد بود. ولی الان با اینکه اشکم دراومده ولی یه لبخند رضایت رو لبم هست
دوست عزیز انشاالله همیشه شاد باشی و سلامت.
ممنون.
جایی در پشت ذهنت به خاطر بسپار، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست .
Re: تا خدا نخواد برگي از درخت نميوفته.................
#30اره واقعا عسل جون تو راست میگی منم خیلی حالم گرفته بود اما با خوندن این تاپیک قشنگ و نوشته های ونوس عزیزم ارامش گرفتم اما هنوز اشکام روی صورتم هست الان دوباره گریم گرفت اما ته دلم اروم شد نمیدونم یه حس خوبی بهم دست داده خدا را هزار بار شکر خدایا اصلا هر چی که تو بخواهی خوبه اما بدون من ازت میخوام که لیاقت مادر شدن را بهم بدی دلم میخواد بچه ام را شیر بدم این بزرگترین ارزوی من
وقتی لبخند جایی برای نشستن میگردد آرزو میکنم لبانت ان نزدیکی باشد.