#16
سلام کارشناس عزیزم وسلام شفق گلم
این بار هم مهمون کوچیک قلب من پیشم نموند...پریروز دچار لکه بینی شدم ...سونوی معمولی ساک بارداری رو نشون میداد ولی با سونوی واژینال مشخص شد که 4هفته و 2 روز دارم...دکتر واسم شیاف پروژسترون دادن که تاثیر نداشت و دیشب با همون علائمی که دفعه قبل داشتم نی نی عزیزم با من خداحافظی کرد..امروز بردمش واسه آزمایش و هفته آینده مشخص میشه که چرا سقط شده....
:cry: :cry: :cry: :cry:
غم بزرگی تو سینمه...شوشو جان خونه نبود منم تا حالا بهش نگفتم که تو شهر غریب نگرانش کنم.موندم اگه اومد خونه چی بهش بگم


*خدایا وقتی تو با منی چرا احساس تنهایی!!!
وقتی هوامو داری چرا ترس؟؟؟
وقتی پشتمی چرا نگرانی!!!*

#17
:? :? :? :cry: :cry: :cry: زهره جان خیلی خیلی ناراحت شدم چی میتونم بگم؟درکت میکنم عزیزماگه بگم خودتو ناراحت نکن حرف بی ربطی زدم ولی چیکار میشه کرد ماها همچنان امیدواریم.یادته شرایطمو بهت گفتم؟اخه اول به من گفتن سقطه 1 هفته عزا گرفته بودم بعدشم که جریان فرق کرد...اینو میخوام بهت بگم که من تو 1 هفته 2 بار سر خورده شدم ولی خوب به مرور سعی میکنم از یادم بره و امیدوار باشم.ایشالله خدا لطفشو به ما عنایت میکنه و روزی به این روزا که فکر کردیم فقط یه لبخند میزنیم

#18
متاسفم زهره جان درکت میکنم عزیزم

منم مرداد سقط کردم والان همه خیلی دلهره واسترس دارم درک میکنم گلم ولی پی جوی علت باش ایشاا.. همه چیز درست میشه وعلت مشخصه میشه وتحت نظر یه دکتر خوب باش عزیزم ایشاا... همه چیز به خوبی پیش میره ودوباره باردار میشی وبارداری سالمی خاهی داشت عزیزایشاا...
ساحل دلت را به خدا بسپار ، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد


تاخدای بنده نواز است به خلقش چه نیاز ؟!!! میکشم ناز یکی ، تا به همه ناز کنم..

#19
اعظم و شفق جان و رز عزیز از همدردی همه تون ممنونم...از خدا بهترینها رو واستون آرزو میکنم
*خدایا وقتی تو با منی چرا احساس تنهایی!!!
وقتی هوامو داری چرا ترس؟؟؟
وقتی پشتمی چرا نگرانی!!!*

#20
زهره عزیز منم بهترین ها رو برات آرزو دارم عزیزم ایشاا.. بعد دوره مرخصیت ایشاا.. بسلامتی دوباره باردار میشی وعکس کوچولوی نازت رو برامون تو سایت میذاری ایشاا...
ساحل دلت را به خدا بسپار ، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد


تاخدای بنده نواز است به خلقش چه نیاز ؟!!! میکشم ناز یکی ، تا به همه ناز کنم..

#22
سلام
زهره جان! خیلی ناراحت شدم. امیدوارم به زودی دلتون از داشتن نی نی سالم بعدی، شاد بشه
آزمایشات کامل سقط راجعه رو هم انجام دهید عزیزم
كارشناس مامايي فيروز

#23
ممنونم کارشناس عزیز
شفق جان 5شنبه ساعت 9 شوهرجان از سفر اومد. گذاشتم یه استراحتی بکنه و یه دوش بگیره ... بازم دلم نیومد بگم بعده شام بهش گفتم ... حسابی بهم ریخت راستش دستشو گرفته بودم ولی اون خیلی سرد فقط دستش تو دستم بود حتی نگاهمم نمیکرد...هرچی بهش میگفتم میگفت آدم خسته میشه و مدام بی تابی میکرد....هم دلم واسش میسوخت و هم دلمم به حال خودم میسوخت که تو این موقعیت که چقدر بهش احتیاج دارم حتی نگاهمم نمیکنه...حتی بهش گفتم باید بهمدیگه دلگرمی بدیم گفت وقتی هردومون حالمون بده چطور بهمدیگه کمک کنیم درست بهحرفام گوش نمیداد منم بهتر دیدم که بخوابیم...رفتارش خیلی سرد بود و حتی صبح اولش حالش گرفته بود شب تا 2 صبحفقط گریه میکردم...صبح هم همینجور...ظهر رو نهار رفتیم بیرون ولی هردومون خیلی سرد و بی حال بودیم...راستش احساس میکنم ارزشمو پیشش از دست دادم :cry:
*خدایا وقتی تو با منی چرا احساس تنهایی!!!
وقتی هوامو داری چرا ترس؟؟؟
وقتی پشتمی چرا نگرانی!!!*

#24
نه عزیزم اونطوری نگو همه مردا اینطورین.اینو جدی میگم مطمعن باش اون زودتر از تو فراموشش میشه.بهش فرصت بده و خودتو ناراحت نکن الان تو بیشتر به مراقبت نیاز داری به خودت برس و غم و غصه رو از خودت دور کن.سعی کن محیط خونه رو شاد کنی.منم این دورانو گذروندم البته شوهر من به خاطر اینکه من ناراحت بودم ناراحت بود ولی بخوای نخوای تو زندگی تاثیر میذاره و زندگی رو سرد میکنه.ولی خودتو جمع و جور کن و دنبال علتش برو که اگه مشکلی هست هرچه زودتر درمان بشه.ببخشیدا اگه دارم نصیحتت میکنم چون ما خانوما همدیگرو بهتر درک میکنیم و تقریبا اکثریتمون این دورانو گذروندیم.نگران نباش زمان علاج این روزاست...

#25
زهره جان درکت میکنم عزیزم منم این دوران رو گذروندم شوهرم من هنوز که هنوز ناراحته اون دوران هم میدید من ناراحتم اون بیشتر ناراحت میشد الان هیچی خوشحالش نمیکنه جز بچه دارشدنمون ایشاا... همه چیز درست میشه گلم مراقب خودت باش وعلت رو پی جو باش موفق باشی عزیزم ایشاا... دوباره باردار میشی بارداری سالم ونی نی میاد تو بغلت ایشاا..........
ساحل دلت را به خدا بسپار ، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد


تاخدای بنده نواز است به خلقش چه نیاز ؟!!! میکشم ناز یکی ، تا به همه ناز کنم..

#26
مرسی رز عزیزم مرسی شفق جون
از همتون ممنونم......انشالا که خدا دل همتونو شاد کنه...دامن همتونو سبز کنه...همین که این روزای سخت شما رو در کنارم دارم خدا رو شکر میکنم
شاید یکمم من سخت میگیرم و باید یکم به اونم حق بدم...
تو مسنجر با فاطیما جان چت میکردیم کلی بهم امید داد...جواب آزمایش جنینم که اومد پیگیر آزمایشات سقط میشم...تصمیم دادرم برم مرکز ابن سینا ولی شاید گشتم یه مرکز سقط خوب تو اصفهان پیدا کردم
*خدایا وقتی تو با منی چرا احساس تنهایی!!!
وقتی هوامو داری چرا ترس؟؟؟
وقتی پشتمی چرا نگرانی!!!*

#27
گاهی این شعاری که تو امضامه رو فراموش میکنم!!!!

*خدایا وقتی تو با منی چرا احساس تنهایی!!!
وقتی هوامو داری چرا ترس؟؟؟
وقتی پشتمی چرا نگرانی!!!*
*خدایا وقتی تو با منی چرا احساس تنهایی!!!
وقتی هوامو داری چرا ترس؟؟؟
وقتی پشتمی چرا نگرانی!!!*

#28
ایشاا... زهره عزیز به امید خدا همه چیز درست میشه ایشاا... خبر زایمانت رو برامون میاری درک میکنم گلم منم تو موقعیتش که بودم خیلی برام سخت بود همه چیز درست میشه
ساحل دلت را به خدا بسپار ، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد


تاخدای بنده نواز است به خلقش چه نیاز ؟!!! میکشم ناز یکی ، تا به همه ناز کنم..

#29
مرسی رز عزیزم...واقعا از دلگرمیات ممنونم
*خدایا وقتی تو با منی چرا احساس تنهایی!!!
وقتی هوامو داری چرا ترس؟؟؟
وقتی پشتمی چرا نگرانی!!!*

#30
خاهش میکنم زهره جان ایشاا... دلت شاد بشه که دل ما هم شاد میشه عزیزم
ساحل دلت را به خدا بسپار ، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد


تاخدای بنده نواز است به خلقش چه نیاز ؟!!! میکشم ناز یکی ، تا به همه ناز کنم..
ارسال پست

بازگشت به “رشد جنین”

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 17 مهمان

cron