#46
دوست عزیز با توجه به این که دفع پروتیین نداشته اید خیلی نگران نباشید !در رابطه با تاریخ زایمان 25 فروردین است !حتی با توجه به سونوی شهریور ماه شما 39هفته و 1 روز هستید !
در رابطه با حرکت زیاد بله حق با شماست گاهی حرکت زیاد نشانه خوبی نیست اما با توجه به بیوفیزیکالی که انجام داده اید لزومی ندارد نگران باشید !


كارشناس مامايي فيروز

#47
با سلام و خسته نباشید.
خوبین؟منکه خوبم.
من همون 25 فروردین سال 1390 صاحب یک دختر کوچولوی ماه و خوشگل شدم .اونقد خوشکله که باور کنین تو عمرم بچه به این خوشکلی ندیدم.تعریف نباشه.چون بچه ی خودمه نمیگم عجیب زیباست و ساکت.حتی توی بیمارستان اومدن واسه گرفتن عکس ازش واسه رو جلد بروشورای سنجش شنوایی.
بگذریم بچم با عمل سزارین دنیا اومد.3800 کیلو گرم وزنش بود و 57 قد.
الانم میخام واسه تموم مامانایی که الان باردارن یا میخان بشن ارزوی بچه ای سالم صالح وسرحالو خوشکل کنم.
همه استرس هایی که کشیدم هیچ بود و در زیر سایه ی خدای متعال و نیروی قویی که صاحب علمدار کربلا بر قلبم احاطه کرد موفق شدم.
شما که اخرین پیامو دادین من نتونستم جواب بدم چون دستور بستری داشتم.میخاستم زودتر بگم اما نشد شرمنده.
واسه من و واسه همه مامانایی که میخان بچه ای مومن بخداو پیغمبر تربیت کنن از ته دل دعا کنین.
اجرتون با امام زمان که تو این مدت راهگشای مشکلات من بودید.
بازم مزاحم میشم.
یا حق

#48
سلام
رهاجان! باورتون نمی شه در طول مدتی که پستتون رو می خوندم بی اختیار از خوشحالی لبخند می زدم...واقعاً تبریک می گم هم به شما بابت چنین نوزادی هم به کوچولوتون برای داشتن چنین مادر تحسین برانگیزی!
من و مادرای این سایت رو از دعا فارموش نکنید رهاجان!
ممنون که با خبر خوشتون خوشحالم کردید!
مراقب دختر خوشگل و توپولی و قد بلند تون هم باشید!
كارشناس مامايي فيروز

#49
سلام.حال شما خوبه؟بازم مزاحم شدم ببخشید.می خواستم در مورد شقاق سینه ازتون چندتا سوال کنم.1-راه درمانش همین پماد هاست؟2-ترکی که برمیداره یا عفونت جزئی ایجاد شده برای بچه مضره؟3-امروز یک ماه که از تولد نوزادم میگذره ولی من هنوز این دردهای طاقت فرسا و پاره شدگی و خونریزی سینه را دارم وبا این حال بچه ام را هم شیر میدهم.اینا تا کی ادامه دارند؟ و در آخر میزان پیشرفت وزن نوزاد در ماه چطور باید باشه؟نوزاد من تا امروز یک کیلو وزن اضافه کرده خوبه؟

#50
بازم سلام.خوبین؟
من 6 روز بعد از زایمان تقریبا حس کردم تموم خونریزیم تموم شد.اما متوجه شدم چند روزه که به جای خون چیزی مثل خون زرد رنگ ازم میاد.10روز همین طوری ادامه داشت و بعضی روزام تبدیل به خون سرخ میشد.الان 30 روز از زایمانم میگذره اما همین روال ادامه داره.به نظرتون چیکار کنم؟طبیعیه؟
یکمی هم از شکمم هنوز مونده اما پایین نافم به طرز عجیبی فرو رفته داخل.به نظرتون برم دکتر؟
مرثی

#52
سلام
رها جان اینکه کلاً تحت نظر درمانگر بالینی باشید خوب است چراکه هم از نظر خونریزی خیالتان راحت می می شود هم عفونت احتمالی. کلاً ترشحات بعد از زامیان همین روال را دارد که ابتدا قزمز رنگ (به حالت خونریزی و لکه بینی سپس در آخر به رنگ روشن در میایند) اما ادامه خونریزی پس از قطع بهتر است توسط درمانگرتان تشخیص داده شود.
شقاق سینه همانطور که رایج است و ممکن است با پماد درمان شود در عین حال باید بسیار مواظب آن بود چراکه می تواند ایجاد عفونت را از مجاری شیری به بالا منتقل کرده و موجب آبسه پستان نیز شود. از طرفی در صورتی که خونابه نیز داشته باشد بهتر است مادر شیر آن سینه را فقط ( با روش دستی و بدون شیر دوش)بدوشد و نوزاد را موقتاً از سینه ی دیگر شیر دهد.
در صورت ادامه دشاتن مشکل شقاق یا التهاب این منطقه باید به درمانگر بالینی مراجعه کرد.
كارشناس مامايي فيروز

#53
سلام رها جان
در تمام طول تاپیکت حست می کردم. واقعا یه مادر چقدر باید سختی بکشه و بعد از زایمان هم ظاهرا تمومی نداره!
خیلی کنجکاو شده بودم که جنسیت جنینت رو بدونم. قدم دختر گلت مبارک باشه...
من الان تو هفته 14 هستم. تو. هفته 13 رفتم سونو و خواستار دونستن جنسیتش شدم. دکتر گفت خیلی زوده ولی اگه بخوام بین دختر و پسر یکی رو انتخاب کنم، میگم پسره.
البته من به کسی نگفتم، حتی همسرم ولی تو ذهنم داشتم خودمو آماده می کردم که مادر یه پسر باشم. اما با خوندن تاپیک شما به این نتیجه رسیدم که هنوز هیچ حسی نسبت به اینکه مادر یه دختر باید بشم یا پسر، پیدا نکنم!
راستی سیسمونی رو چیکار کردی؟

#54
سلام عزیزم.اسمتونو نمیدونم اما با اجازتون میگم کوهستان!
ممنونم مرثی.خدا انشاالله قسمت شما هم میکنه.دختر یا پسر شدنش بخدا اصلا مهم نیست همین که لحظه ی اول به دنیا اومدنش صداشو میشنوی و قلبت میلرزه حس میکنی خوشبخت ترین ادم دنیایی.
شما هم اگه از من میشنوین فقط دعا کنین یه بچه ی اروم و سالم خدا بهتون بده.هرچند منم بارداریم پر از استرس بود اما ایکاش اونهمه استرس نمیداشتم.
واقعیتش سیسمونی رو از لباسا هم دختر هم پسر خریده بودیم ولی چون من خودم عشق دختر بودم باالطبع وسایل دخترونه بیشتر بود.
تخت و کمد و کالسکه و کریر و گهواره و .... و یه رنگی گرفتیم که پسر یا دختر بشه استفاده کرد.
بازم اگه حرفی داشتین در خدمتم.
مرثی

#55
سلام.خوبین؟من رفتم دکتر سونو و ازمایشم ازم گرفتن گفتن همه چی طبیعیه.
اما این لک بینی ها هنوز ادامه داره.البته یه سونو که رفتم گفت رحمتون ضعیف شده واسه اونه.
من چیکار کنم؟بعضا سوزش ادرار هم دارم.میگن هیچیت نیس پس چیمه؟؟؟؟
25فروردین بچه دار شدم هنوزم لک بینی و خونابه دارم.دیگه واقعا خسته شدم.لطفا جوابمو زود لطف کنین. یه سوالایی هم در مورد فرزندم دارم اگه میشه بگید چه طوری و از کی بپرسم.سوالایی در مورد عادات وزن و قد و ....
ممنونم
خسته نباشید و شب خوش

#56
سلام!
با توجه به ادامه داشتن خونابه رهاجان! تنها راه این است که پزشک حاذق دیگری را امتحان کنید. چرا که از نظر علمی نمی توان این وضعیت را نرمال تلقی کرد.
سوالاتتان در مورد کودک بفرمائید که اگر توانستم کمک کنم...
كارشناس مامايي فيروز

#57
سلام.عید شما هم مبارک.
امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشین.
اخه من هربار که میرم دکتر میده سونو با جواب اون سونو میگه مشکلم چیه.
در ضمن من 3 تا پزشک حاذق و کار بلد رفتم. اما هیچ کدوم هیچ دارویی بم ندادن.
راستی الان3 روزه هیچ لک بینی نداشتم.
به نظرتون داره مشکلم حل میشه؟


در مورد دخترم این سوالارو دارم:
دخترم وقتی دنیا اومد 3800 وزنش بود.اما چون من چند روز شیر درست حسابی نداشتم وزتش به 3400 تقلیل یافت اونم تو 5 روز اول.اما تا دهمین روز برگشت به وزن خودش و تا تمتم کردن ماه اول یک کیلو به وزنش اضافه شده بود اما با همون 400 گرم بازگشته.
و در واقع شد4400.و در پایان 2 ماهگی 5300.والان فعلا نمیدونم چقد وزنش زیاد شده.قدش هم 9 سانت اضافه شده و در پایان 2 ماهگی شده 66.با نظرتون این رشد از نظر پزشکی خوبه؟به نظرتون شیر من کافیه؟
البته دکتر به خاطر شقاق سینه شیر خشک تجویز کرده بود البته کمکی که بعد چند روز بچه لب به امنم نزد که هیچ شیشه شیرم حالشو به هم میزد.
الان یک ماهه فقط شیر خودمو میخوره اما بعضی مواقع وقتی شیر میخوره انگار با یکی دعوا داره.مدام گریه میکنه اما میخوره.در اخر سر هم نمیمکه و روشو برمیگردونه.
همیشه میترسم از اینکه شیرمو نخوره.با این رفتارهایی که از خودش نشون میده.
البته مثلا یک روز در هفته اینجوری میشه که من صبر و حوصله میکنم میخابونم و توی خواب بهش شیر میدم.بقیه روزها کاملا عادیه و خوب شیر میخوره.
به نظرتون من چیکار کنم؟این بچه که لب به شیشه شیرم نمیزنه اگه شیر منم نخوره چیکار کنم؟
اوایل مدام سینم تو دهنش بود دکتر میگفت شیرت کافی نیست واسه اونه.
اما الان به فواصل 1.5 الی 2 ساعت شیر میخاد.این طبیعیه؟
عین شبها که 2 ساعت یبار بلند میشم بهش شیر میدم و اون اصلا گریه نمیکنه.

مشکل اساسی که دارم اینه که این بچه که در خونه خیلی ارومو ساکته وقتی یه خایی مهمانی میریم همش میترسه یه حالتهایی داره که میفهمم ترسه و غیر بغل من تو بغل کسی اروم نمیشه.و به طور عوامانش پدر ادمو در میاره.
نه درست میخابه نه ارومه.اونقد ادامه میده که زود برمیگردیم خونه و تا میندازمش تختش میخوابه.
در واقع مکانهای خیلی ساکتو دوس داره و از همهمه بغل بغل شدن و ادمایی که کمتر میبینه اصلا خوشش نمیاد.
من چیکار کنم؟تعطیلاته حتی نمیتونم بیام تهران دیدن خانوادم.
رفته رفته خوب میشه یا نه؟
سرتونو درد اوردم شرمنده توروخدا.
منتظرتونم
مرثی

#60
سلام
رها جان!به طور نرمال نوزادان در روزهای اول تولد وزن کم می کنند اما باید تا 10 روزگی به وزن اولیه زمان تولد برگردند. که در مورد شما دقیقاً همین قضیه رخ داده و فکر نکنید که اتفاقی بوده بلکه این یک روند طبیعی از نوزادان است.
این که هر دو ساعت هم شیر بخواهد نرمال است (فراموش نکنید اگر این دو ساعت ها را دختر شما بیدار نشد باید بیدارش کنید و به او شیر دهید)
در باقی شرح حالتون هم مشکلی دیده نمی شود.خیالتان راحت
كارشناس مامايي فيروز
ارسال پست

بازگشت به “مشکلات شایع در بارداری”

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 74 مهمان

cron