Re: از شیر گرفتن کودک

#16
somayeh1363 نوشته شده:سلام نازلی و صبا جون
پسرم رو چون از اول مهر میذاشتم مهد از همون روزا صبحها یه وعده اشو کم کردم و ندادم تو روز سه وعده شیر میدام عصر و شب و نصف شبا
یه ماه بعدش عصر حذف کردم چون از اول تصمیم گرفته بودم که تا قبل 2 سالگی از شیر بگیرم
این نصف شب بیدار شدنا و شیر خواستنا کلافه ام کرده بودن به خدا از تولد تا 20 ماهش یادم نمیاد که 5 ساعت یکریز بخوابم
پسرم از پنیر بدش میاد هر وقت میبینه یا دهنش میذاره حالش بد میشه منم برام بهانه ای شد که یه ذره پنیر به سینه ام بزنم همین که اطرافشو میدید پنیری دیگه روی سینه رو میکشید میگفت ممه خراب شده ضمنا هر روز هم چندین بار بهش میگفتم که تو دیگه بزرگ شدی و خوب غذا میخوری نباید ممه بخوری این مال بچه کوچولوهاست اونم خوب گوش میکرد و میگفت مال ببه هست
تا اینکه هفته قبل یکی از سینه هامو حذف کردم اما چون شیرم زیاد بود کلی اذیت شدم الان بهتره
اما این یکی رو نمیتونم البته دو شبه خیلی کم شده مثلا شبای قبل حدااقل 2 بار برا شیر بیدار میشد اما یه شبش قبل خواب بهش شیر دادم و نصف شب گفتم که دهنت خراب میشه و نخور با آب دادن آرومش کردم
پریشب هم چون قبل خواب نداده بودم فقط ساعت5 بیدار شد یکم دادم
تا ببینم چی میشه
بیشتر صبر و تحمل میخواد که با گریه های شبانه اش کنار بیایم تا ترک کنه
سلام سمیه جوون
بسلامتی گلم که پسرت بزرگ شده
شکر ماهم خوبیم


یا رب دستانم را سوی تو می گیرم

اگر دستانم را بگیری

کسی مرا دست کم نمی گیرد

Re: از شیر گرفتن کودک

#17
سلام دوستان
به لطف خدای مهربون مهدیارم رو در 23 ماهگی از شیر گرفتم
چون طی دوماه تدریجی کم کرده بودم خداروشکر زیاد اذیت نکرد :mrgreen:
وقتی خداوند از پشت دستانش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنچنان محو دیدن دنیا شدم
که فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...

Re: از شیر گرفتن کودک

#19
sa89324ba نوشته شده:سلام دوستان
به لطف خدای مهربون مهدیارم رو در 23 ماهگی از شیر گرفتم
چون طی دوماه تدریجی کم کرده بودم خداروشکر زیاد اذیت نکرد :mrgreen:
سلام :P
خدارو شکر این مرحله هم به سلامتی پیش رفت صباجوون :P
ایشالله از شیر گرفتن نی نی بعدی :P
یا رب دستانم را سوی تو می گیرم

اگر دستانم را بگیری

کسی مرا دست کم نمی گیرد

Re: از شیر گرفتن کودک

#21
alis_khoob نوشته شده:سلام د وستان گلمخوشحال شدم صبا جون که تونستی از شیر بگیریش
ممنونم دوست خوبم
پسر نازتو ببوس
وقتی خداوند از پشت دستانش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنچنان محو دیدن دنیا شدم
که فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...

Re: از شیر گرفتن کودک

#22
nazly53 نوشته شده:
sa89324ba نوشته شده:سلام دوستان
به لطف خدای مهربون مهدیارم رو در 23 ماهگی از شیر گرفتم
چون طی دوماه تدریجی کم کرده بودم خداروشکر زیاد اذیت نکرد :mrgreen:
سلام :P
خدارو شکر این مرحله هم به سلامتی پیش رفت صباجوون :P
ایشالله از شیر گرفتن نی نی بعدی :P
آره واقعا خداروشکر به سلامتی گذشت خیلی استرس کشیدم تا تموم شه
انشاالله اونم به موقعش فعلا که امن و امانه تازه میخوایم یکم استراحت کنیم! :mrgreen:
وقتی خداوند از پشت دستانش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنچنان محو دیدن دنیا شدم
که فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...

Re: از شیر گرفتن کودک

#23
nasim-irani نوشته شده:
sa89324ba نوشته شده:سلام دوستان
به لطف خدای مهربون مهدیارم رو در 23 ماهگی از شیر گرفتم
چون طی دوماه تدریجی کم کرده بودم خداروشکر زیاد اذیت نکرد :mrgreen:
خدا رو شکر عزیزم. ایشالا دومادش کنی این گل پسری رو
قربونت برم نسیم جونی انشاالله عروسی یا دامادی فینگیلی خودت
وقتی خداوند از پشت دستانش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنچنان محو دیدن دنیا شدم
که فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...

Re: از شیر گرفتن کودک

#24
تازگیا ملیکا وقتی میخواد شیربخوره گاز میگیره.بعد نگاهم میکنه و میخنده.من خیلی اذیت میشم ولی اصلا به روی خودم نمیارم که حساس بشه ولی بازم گاز میگیره.سینم خون میاد. به نظرتون چکار کنم گاز نگیره؟
نه ماه انتظار،،،و یک عمر نگرانی،،،حس آزاد دخترانه را،،،به مهر مادری دادن،،،بزرگترین ایثار یک زن است..

Re: از شیر گرفتن کودک

#25
paridaryai نوشته شده:تازگیا ملیکا وقتی میخواد شیربخوره گاز میگیره.بعد نگاهم میکنه و میخنده.من خیلی اذیت میشم ولی اصلا به روی خودم نمیارم که حساس بشه ولی بازم گاز میگیره.سینم خون میاد. به نظرتون چکار کنم گاز نگیره؟
پریا جوون بنظر من خندیدن به کار بد بچه بزرگترین اشتباهه یدفه که اینکار رو کرد سینه رو ازش بگیر و باهاش یکم حالت قهر بخودت بگیر یا یکم ناراحتی بیار تو صورتت آخه بچه باید یه جوری بفهمه کارش اشتباهه با خنده شما فکر میکنه کارش خووبه و بازم اصرار داره به کارش چون از شما رضایت و خنده رو دیده بهتره با زبون کودکانه بهش بفهمونی کارش اشتباهه :wink:
موفق باشی
وقتی پایین ترینم ،خدا امید من است.
وقتی تاریک ترینم،خدا روشنایی من است.
وقتی ضعیف ترینم ،خدا نیروی من است
وقتی غمگینم،خدا آرام جان من است
خدا...
Http://elahemehrabani.blogsky.com

Re: از شیر گرفتن کودک

#26
sa89324ba نوشته شده:سلام دوستان
به لطف خدای مهربون مهدیارم رو در 23 ماهگی از شیر گرفتم
چون طی دوماه تدریجی کم کرده بودم خداروشکر زیاد اذیت نکرد :mrgreen:
خدا رو شکر صبا جوون :wink:
وقتی پایین ترینم ،خدا امید من است.
وقتی تاریک ترینم،خدا روشنایی من است.
وقتی ضعیف ترینم ،خدا نیروی من است
وقتی غمگینم،خدا آرام جان من است
خدا...
Http://elahemehrabani.blogsky.com

Re: از شیر گرفتن کودک

#28
paridaryai نوشته شده:تازگیا ملیکا وقتی میخواد شیربخوره گاز میگیره.بعد نگاهم میکنه و میخنده.من خیلی اذیت میشم ولی اصلا به روی خودم نمیارم که حساس بشه ولی بازم گاز میگیره.سینم خون میاد. به نظرتون چکار کنم گاز نگیره؟
سلام. خوبه میتونی جلو خندتو بگیری من که فرزاد گاز میگیره از شدت درد نمیتونم جلو خندمو بگیرم اونم کیف میکنه ولی به قول الهه باهاش قهر کردم و هرچی خواست بهش شیر ندادم اونم دیگه این کارو نمیکنه :mrgreen:

Re: از شیر گرفتن کودک

#29
ملیکا که اصلا قهر حالیش نمیشه خودش میخنده بهشم شیر ندم بلند میشه میره بازی میکنه.خیلی بدجور گاز میگیره اصلاهم ول نمیکنه دیگه جونم به لبم میاد.
نه ماه انتظار،،،و یک عمر نگرانی،،،حس آزاد دخترانه را،،،به مهر مادری دادن،،،بزرگترین ایثار یک زن است..

Re: از شیر گرفتن کودک

#30
paridaryai نوشته شده:ملیکا که اصلا قهر حالیش نمیشه خودش میخنده بهشم شیر ندم بلند میشه میره بازی میکنه.خیلی بدجور گاز میگیره اصلاهم ول نمیکنه دیگه جونم به لبم میاد.
سلام پریا خانم .پریا جون خب با یه مشاور کودک یا دکتر اطفالش یه صحبتی بکن
من دیدم بچه هایی رو که بخاطر این کارشون حتی دکتر تشخیص داده زودتر از شیر بگیرن چون به هیچ صراطی مستقیم نیستن و هم چنان کار خودشون رو میکنن البته من فکر نمیکنم دختر تو اینقده شیطون و ناقلا باشه معلومه شما خیلی باهاش کنار میای :mrgreen: :wink:
خب ببین اگه قهر رو متوجه نمیشه اسباب بازی که دوس داره رو ازش بگیر مثلا برای یه روز یا نزار کارتون ببینه براش اینجور تنبیه های غیر بدنی انجام بده بعدا بگو چون اون کار بد رو کردی اینو ازت میگیرم بچه ها با این روش خیلی زود کم میارن
:wink:
وقتی پایین ترینم ،خدا امید من است.
وقتی تاریک ترینم،خدا روشنایی من است.
وقتی ضعیف ترینم ،خدا نیروی من است
وقتی غمگینم،خدا آرام جان من است
خدا...
Http://elahemehrabani.blogsky.com
ارسال پست

بازگشت به “تغذيه با شير مادر و يا شيشه شير”

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 5 مهمان

cron