شوهرم مرد خوبیه ؛ ولی ....

#1
سلام

خوشحالم که در سایت فیروز محیطی فراهم شده تا بتونیم به راحتی درد دل کنیم.
مشکلاتمون را بگیم و با کمک کارشناسان سایت به جوابهامون برسیم.

شوهر من مرد خوبیه ؛ فقط یه ایراد داره اونم اینه که احساس می کنم با همه خوبیهاش گاهی زندگیمون خیلی یکنواخت و کسل کننده میشه .

این وقتا که حسابی کلافه میشم با شوهرم دعوا می کنم و جر و بحث های بیخود که بیشتر مواقع هم خودم مقصرم ، شاید فقط برای اینکه تنوعی به زندگیم بدم.

لطفا راهنمائیم کنید.


#2
سلام ندای عزیز

ممنون از سوال خوب شما
مشکلی که فرمودید متاسفانه این روزها در خیلی از خانواده ها شایع است . یکنواختی و کسالت شاید هم گاهی همراه باشد با کمرنگ شدن تدریجی عشق بین همسران / :(

توصیه من به شما خواهر خوبم این است که از لحظات زندگی نهایت استفاده را ببرید.
قطعا یکی از دلایل این یکنواختی بیکاری شما در منزل است که می توانید برای اینکه وقتتون هم به بطالت نگذره و هم اینکه در طول روز کار مفیدی انجام دهید ، در کلاسهای آموزشی و هنری و یا ورزشی مورد علاقه خودتون ثبت نام کنید . با دوستان خوب و صالح و موفق خود رفت و آمدتون را بیشتر کنید ، کتاب های مورد علاقتون را مطالعه کنید و مخصوصا کتابهایی در رابطه با تعامل همسران /

اما نکته بعدی اینکه به هیچ عنوان بر سر مسائل پوچ و بی اهمیت با شریک زندگیتون جر و بحث نکنید ، چرا که شاید این بحث ها ساده باشد اما به تدریج عامل مخربی در زندگی زناشویی شما خواهد بود. خستگی و ملال می آورد و شاید گرمی زندگی را به ندرت به سردی تبدیل کند.
از لحظاتی که کنار هم هستید برای شیرین تر شدن زندگیتون استفاده کنید ، با هم روزهای تعطیل به گردش بروید .
یادتان باشد که در صندوقچه خانوادگی محبت !!! عشق را پس انداز کنید ، روزی نه چندان دور به کارتان می آید.
جملات محبت امیز به همسرتان بگوئید و یقین بدانید دلگرمی شما با این جملات زیبا و دلگرم کننده چند برابر خواهد شد.

انشاله با یاری خدا روز به روز گرمای زندگیتان بیشتر می شود. امتحان کنید.
كارشناس روانشناسي فيروز

#5
سلام به مشاور وهمه دوستان.
من وشوهرم حدود یک ساله که متوجه شدیم نمیتونیم بچه دار بشیم ومشکل از شوهرمه.
از اون موقع ریتم زندگیمون بهم ریخته همسرم مرده خو بیه ولی این قضیه خیلی بهش تاثیر کرده حالا دیگه هر حرفی میزنم به حساب مشکلمون میزاره.کوچکترین مسایلمون داره به جنجال تبدیل میشه.درضمن من هیچوقت این قضیه رو به روش نیاوردم.
لطفا لطفا کمکم کنید :(

#6
به نام خدا
سلام به شما خوهر خوب و تشکر از سوالتون
در مرحله اول باید همسرتون را از محبت و عشق عمیق خودتون مطمئن کنید. به ایشون ثابت کنید حضورشون بیش از فرزند برای شما دارای اهمیته، این مساله ای است که باید با تمام وجود از طرف شما برای ایشون جا بیفته.
( داخل پرانتز عرض می کنم که این محبت نباید شکل ساختگی به خود بگیره ؛ چرا که ممکنه به ترحم و دلسوزی تعبیر بشه و این اصلا جالب نیست. )

قدم بعد گفتگویی دوستانه در فضایی آرام با همسرتون در مورد مسائل و مشکلات هست.
اگر موضوعی برای بحث و گفتگو وجو د داره به هیچ وجه مشکل ایشون را به رخشون نکشید ، حتی اگر یک بار و فقط یک بار ایشون را در بحث ها متوجه مشکلشون کنید ، ممکنه همیشه این سوئ تفاهم براشون بوجود بیاد.
انشاله همیشه شاد باشید و شاد زندگی کنید.
كارشناس روانشناسي فيروز

#8
با سلام خدمت مشاور عزیز
من شوهرم رو خیلی دوست دارم و واقعا خودش مرد خوبیه ولی مشکل اینجاست که شوهرم خیلی بی خیاله به جز کارش به هیچی اهمیت نمیده حتی اکثر روزها ظهر نمیاد به خونه تا شب ساعت 12 و روزهای تعطیلم یا میره سر کار یا تو خونه خودش رو سرگرم میکنه واقعا دیگه خسته شدم حس میکنم دیگه اصلا منو نمی بینه منم همش تو خونه هستم و حوصله ام سر رفته منو نمی بره بیرون والبته ناگفته نماند که من در خارج از ایران زندگی میکنم و خانواده خودم ایران هستن واقعا احساس تنهایی میکنم ولی خانواده شوهرم همین جا هستن و ما با اونا زندگی میکنم و من دوست ندارم با خانواده اش زندگی کنم ولی نمیدونم چطور با شوهرم این مسله رو مطرح کنم که ناراحت نشه.
من دیگه واقعا خسته شدم نمیدونم با این اوضاع چکار کنم :cry: خواهش میکنم هر چه سریعتر راهنماییم کنید.

#10
بنام خدا

یه سلام دوباره به صبای عزیز

دوست خوب من اصولا در روابط بین زن و شوهر چند روش اساسی برای حل مساله وجود داره که باید با توجه به نوع رابطه ای که بین شما حاکم است یکی از آن روشها را به کار بگیرید.
1. گفتگو ( آرام و منطقی ) در این روش باید زمینه سازی برای نتیجه گیری بحث صورت بگیره ، به این معنا که در شروع صحبت کمی مقدمه چینی لازم است تا به تدریج خواسته خودتون را از همسرتون مطرح کنید.
2. گاهی با یه تغییر رفتار جزئی می تونید به بیان نیازتون بپردازید.
تغییر رفتار می تونه مثبت باشه یا منفی ؛ اگر شما تغییر رفتار منفی داشته باشید ممکنه با مقاومت همسرتون و موضع گیری ایشون و خانوادشون مواجه بشید .
پس پیشنهاد می کنم رفتارتون را در جهت هر چه بهتر شدن تغییر بدین، سعی کنید با سعه صدر و بردباری در جریان همین رفتار مثبت که به طبع باعث نزدیک تر شدن شما به همسرتون و افزایش عشق و محبت ایشون به شما میشه نیازتون را به تدریج مطرح کنید.
شاید ایشون واقف به نیازهای شما نیست ، بهتره که قبل از اینکه دلخوری پیش بیاد حرفهای دلتون را در جوی گرم و صمیمی با همسرتون مطرح کنید.
3. اما راه دیگری برای بیان خواسته هاتون به همسرتون وجود داره که پیشنهاد می کنم به عنوان آخرین راه حل به آن نگاه کنید . از یکی از دوستان یا خویشاوندان نزدیک همسرتان که با ایشون رابطه خوبی دارند بخواهید با همسرتون صحبت کنندو نیاز شما را با ایشون در میان بگذارند.
امیدوارم هر جای این دنیای پهناور که هستی با توکل به خدای بزرگ همیشه موفق باشی و شاد/
كارشناس روانشناسي فيروز

Re:

#11
ali110 نوشته شده:سلام به ندا و مشا ور

شما گفتید همسرتون مرد خوبیه ، اینکه حوصله شما سر میره چه ربطی به همسرتون داره ؟

:roll:
واقعااااااااااااا :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:
یا رب دستانم را سوی تو می گیرم

اگر دستانم را بگیری

کسی مرا دست کم نمی گیرد

Re: Re:

#12
Alale65 نوشته شده:
nazly53 نوشته شده:
ali110 نوشته شده:سلام به ندا و مشا ور

شما گفتید همسرتون مرد خوبیه ، اینکه حوصله شما سر میره چه ربطی به همسرتون داره ؟

:roll:
واقعااااااااااااا :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:


منظورش اینه که شوهرش از نظر اخلاقی خوبه فقط واسش وقت نمیزاره :P

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:
خوشم میاد پاورقی رو میخونی :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:
یا رب دستانم را سوی تو می گیرم

اگر دستانم را بگیری

کسی مرا دست کم نمی گیرد

Re: شوهرم مرد خوبیه ؛ ولی ....

#13
Alale65 نوشته شده:نازی متوجه منظورت نشدم :roll: :roll: :roll:
من حوصله ام نمیگیره مطلب رو تا آخر بخونم :P :P :P
تو تا آخر خونده بود و متوجه شده بودی منظور طرف چیه؟
من فقط به اون پست بعدی جواب داده بودم :mrgreen: :mrgreen: :mrgreen:
یا رب دستانم را سوی تو می گیرم

اگر دستانم را بگیری

کسی مرا دست کم نمی گیرد

Re: شوهرم مرد خوبیه ؛ ولی ....

#15
با سلام خدمت مشاور عزیز
امروز شد ۲سال که من ازدواج کردم ولی بعد ۲سال همسرم سر چیزهای مسخره مثل اینکه چرا مامانت اینا مستاجر هستن و تو نگفتی چرا بعد عروسی خانوادت خانواده منو دعوت نکردن قهر میکنه و دعوا راه میندازه با اینکه ما جفتمون در سن ۳۹ و ۴۰ ازدواج کردیم من خودم خونه دارم سالها تنها زندگی میکردم و فکر میکردم زندگیم چون سوا هست این مسایل مهم نباشه همه زنها دنبال بحث هستن مال ما برعکسه شوهرم همش توی قهر و دعوا هست به مامانش خیلی وابسته هست و تا ما قهر میکنیم از لحاظ غذایی مامانش ساپورتش میکنه بعد که من اعتراض میکنم میگه خودمم میتونم درست کنم کلا توی همه چیز حرف حرف اونه خودشو خیلی قبول داره با اینکه هیچ چیزی از من سر نداره.نمیدونم باید چکار کنم مشاور رفتم گفت قهر میکنه تو نرو جلو ولی اینبار که نرفتم ۱ماه هست که هنوز قهره اینکارش خستم کرده.کارهای عجیب میکنه مثلا یدفعه رمز گاوصندوقی که طلای من داخلش هست رو عوض میکنه اگر برای من طلا گرفتی پس چرا اختیارشو ندارم نمیدونم باید چکار کنم
ارسال پست

بازگشت به “مهارتهای همسرداری ”

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 4 مهمان