مشکل عاطفی؟؟؟؟؟؟؟؟

#1
سلام کارشناس عزیز من اولین بار توی این تالار گفتمان میام خیلی خوشحالم که به کمک راهکار های شما زندگی خوبی داشته باشم از امروز میخوام مشکلامو مطرح کنم و منو مثل دوستتون بدونید اول اینکه منو شوهرم ازدواج دوممون هست شوهرم تقریبا خیلی عصبی و لحن تندی داره و در خانواه پر جمعیتی که پسر اوله و همه خواهر برادرهاشو مامان باباش به حرفش گوش مدهندو رو حرفش حرف نمی زنند و خودم بچه دومم و سه تاییم همه میگن معصومی و در کل آدم ارومی و خواستار محبت زیادی از شوهرم هستم و در ضمن تا جایی که بتونم به شوهرم محبت میکنم ولی لحنش تنده خیلی وقت ها در اوج محبتی که بهش هستم قلبمو میشکنه و تو خودم میریزم و در ضمن 10 ماه پیش عقد بستیم 3 ماه که عروسی گرفتیم اولش اصلا راضی نبودم بزور قبول کردم مثل ازدواج اولم من 26 سالمه شوهرم 37 ساله و خانواده من از نظر فرهنگ ..و خودم از نظر زیبایی..بالاتریم ولی با گذشت زمان سعی کردم بهش علاقه مند شم و الان بعد از 3الی 4 ماه بازم به اخلاق تندش و از اینکه بر خلاف من اصلا ابراز علاقه نمیکنه خسته شدم و اصلا به سر وضعش نمی رسه توجه به حرفام نداره همش میگه اعصابم از زمونه خورده ...وقتی به شوخی میگم چقد دوسم داری میگه من خودمم دوست ندارم این خیلی عذابم میده .خیلی مثل اولا حرف نمیزنه وقتی ازش میپرسم اون مال اولا بود که میخواستم مختو بزنم الان دیگه مال خودمی نمیدونم باید چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید ببخشید متنم زیاد شد


zzzzzzzzzzz

#2
دوست عزيز با سلام .از اينكه سايت فيروز را از خودت دونستي و مشكلت را مطرح كردي .از شما تشكر مي كنيم
همين قدر كه اراده كردي تا در جهت حل مشكلت قدم بيشتري برداري .نشانه همت و جرات توست.پس بر اقداماتي كه خواهيم گفت بسيار تفكر وتامل كن تا بتدريج بكار بري
اولين اصل در حل مشكل.رفتار با صبر و حوصله است
دومين اصل.تفكر پيرامون رفتار خودت وهمسرت است اساس ازدواج موفق وپايدار بر گذشت .مهرباني.احترام.بخشش(هديه دادن ) است.
بهترين الگو براي رفتار مناسب آن است كه آنگونه كه ميخواهي با تو رفتار شود .رفتار كن پس:
ليستي از كارها.حرفها.حالات روحي وجسمي كه ناراحتت مي نمايد وليستي از مواردي كه خوشحال و راضي مي شوي تهيه كن .سپس بررسي كن كه آيا اگر اين اقدامات را در مورد همسرت انجام دهي به همان نتايج ميرسي؟اگر خير .چه كار يا كارهايي بايد اصلاح و بازبيني شود.ليست نهايي را روزانه انجم بده
شايد انتظار تغيير خيلي زود ويا اقدامات مشابه از جانب همسرت داشته باشي؟
بله.چنين امري حادث خواهد شد به شرط آنكه قدري زمان صرف شود
در مسايل زناشويي كسي كه ابتدا به تلاش و سازندگي اقدام ميكند شيريني خوشبختي و موفقيت را بيشتر احساس مي كند.شما در اين امر پيشقدم شويد
به اميد دريافت هر چه زودتر اخبار خوش ومسرت بخش از جانب شما
مشاور پزشكي فيروز

#3
با سلام خدمت شما مشاور محترم
خیلی خوشحالم از اینکه کمکم میکنید چشم این راهکارهاتونو حتما انجام میده فقط اینکه وقتی باهام تند صحبت میکنه (از نظر خودش عادیه ) من زود روم تاثیر میزاره او ناراحت میشم اکثرا سکوت میکنم بعد اون میگه چرا زود ناراحت میشی و باعث قهرمون میشه برا اینکارش راهنمایی میخوام که چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟آخه من دیگه تو ی این زندگیم نمیتونم ریسک کنم و حاضرم هر کاری کنم که زندگیمون بهتر بشود
zzzzzzzzzzz

#4
با سلام دیگر من خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم بخاطر همین دوست دارم در تمام مشکلاتم راهنماییم کنید یک مشکل دیگه ای که دارم اینه که شوهرم در اواخر ازدواج قبلی اش عاشق دختری بوده که 5 الی 6 سال باهم رابطه داشتند وقتی با من ازدواج کرد همه چیزو صادقانه گفت و گفت که کاری باهاشون ندارم فقط چون پدر و برادر نداره کاری باشه براشون انجام میدم . بعد از مدتی من حساس شدم و شوهرم گفت دیگه چیزی بهت نمیگم و از اون روز دیگه شمارهاشو پاک میکنه و پنهون کاری میکنه و من بازم با این کارش مشکل دارم در این جهت ازتون راهنمایی میخوام متشکرم مشاور عزیزم
zzzzzzzzzzz

#5
با سلام
از اينكه ما را به عنوان مشاور خود برگزيده ايد بسيار خوشحاليم و اميدواريم توضيحات ما براي شما مفيد واقع گردد.
بايد بدانيد ما بين همه زوجها حتي آناني كه خوشبخت و موفق هستند بحث و تنش و اختلاف فكري.عقيدتي وسليقه اي ...پيش ميايد ولي نكته اي كه افراد موفق را از ديگران متمايز مي نمايد.تلاش در جهت رسيدن به تفاهم و حل مشكل است .به عبارت ديگر شرايط سخت و بحراني را به كنترل خود در مي آورند ولي افراد ضعيف به كنترل شرايط در مي آيند واين دو بسيار متفاوت از همند.
رمز موفقيت افراد خوشبخت در اين است كه نكات مثبت يكديگر را بيشتر ميبينند تا منفي .به سلايق واختلاف نظر ...يكديگر احترام گذاشته و مي پذيرند چرا كه انسانها با هم تفاوت دارند ودو انسان كاملا يكسان روي كره زمين وجود ندارد
قدر يكديگر را ميدانند وبراي زحمات وتلاشها و ....يكديگر در زندگي ارزش قائلند .در مورد اختلافات از هر نوع كه باشد از در خير خواهي وارد ميشوند .
مطمئن باشيد :وقتي از سر دلسوزي وكمك وتلاش در جهت حل مشكل واختلاف به گفتگو مي نشينيم.رفتار بسيار متفاوتي را بروز ميدهيم نسبت به حالت طلب كارانه.حق به جانب. رفتار فرد بي اشتباه وعاري از هر خطا
سكوت شما قدم اول و خوبي براي شروع پيشرفت وحل مشكل است .بعد از مدت كوتاهي كه هر دو از شرايط استرس خارج شديد .بهتر ميتوانيد گفتگو كنيد
در شروع صحبت پيشقدم شويد .حتي اگر حق با شما بوده باشد عذر خواهي كنيد اين از بزرگي شما نمي كاهد ولي به همسرتان گوشزد مي كند كه هر كسي بايد كار خطاي خويش را بپذيرد واز فرد مقابلش پوزش طلبد .
بعد از مراسم عذر خواهي ودلجويي كه به انحاء مختلف قابل اجراست مثل اهداي شاخه گل......نوبت به بررسي مشكل ميشود كه با پيش فرض مقصر بودن شما شروع ميشود اگر اينگونه عمل نماييد كه آمده ايد از ايشان جويا شويد كه چه حرف يا عملي از شما سر زده كه ايشان را ناراحت كرده.مطمئن باشيد كه ايشان هم خطاهاي خويش را ميپذيرد و در مقابل شما مقاومت نكرده و موضع نخواهد گرفت.
مشاور پزشكي فيروز

#6
در مورد سؤال دومتون:
بهتر است بنا را بر اعتماد بگذاريد وبدون توجه به گذشته ‘ مهر ورزي به همسرتون داشته باشيد.
به ياد داشته باشيد عشق و اعتمادورزيدن بيدريغ.باعث ميشود همان را بدست آوريد.
مشاور پزشكي فيروز

#7
سلام بازم ممنونم از پاسخ شما
باور کنید محبتم بهش زیاده ولی اصلا اهل این نیست یعنی بلد نیست که قدر دانی کنه ولی من سعی میکنم به کارم ادامه بدم .....یعنی نباید منتظر قدر دانی باشم؟؟؟؟؟؟؟
در رابطه با اون خانم یعنی بی خیال باشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
آخه وقتی من میخوام جواب تلفنشو بدم باهام حرف نمیزنه و قطع میکنه بعضی موقع ها دلم میخواد بهش زنگ بزنم و بگم کاری به شوهرم نداشته باش ولی فکر میکنم بد تر میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و چندین بار که کار داشت و با شوهرم تماس می گرفت و کار داشت خودمو بیخیال نشون می دادم
یا این بهتر نیست که از شوهرم بخوام ببینمش ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و خودم بنای آشنایی بزارم ؟؟؟؟؟؟
ببخشید وقتتونو گرفتم کارشناس عزیزم
zzzzzzzzzzz

#8
با سلام و تشكر از شما
اميدوارم مثالي كه براي شما مي زنم قرنها از شما دور باشد:
تصور كنيد شما داراي مشكلات جسماني ويا روانشناختي باشيد،آيا انتظار نداريد همسرتون با بزرگواري وصبوري وروحيه پيگير كارهاتون باشد تا شما بهبود يابيد؟
همين امر در مورد همسر شما صادق است،الان نيازمند كمك وياري شماست،علت اينكه روي سخن ما با شماست به چند منظور است:شما علاقه خوبي به ايشان داريد پس بالطبع در ياري رساندن پيشقدم شويد بهتر است،از طرفي به شما دسترسي داريم و مي توانيم راهنمايي كنيم،چه بسا پس از پيشرفت امور نياز شود توصيه هايي به ايشان داشته باشيم
در مورد قدر داني، هر ****** حق دارد از همسرش دريافت نمايد ولي صبر نماييدگذر زمان آنرا به شما خواهد داد،فعلا فقط مامور به تلاش هستيد.
اولين راه حل كه به ذهن ميرسد لزوما بهترين نيست،گاهي خانم ها در برخورد به اين قبيل رفتارها،سريعا وارد عمل ميشوند كه متاسفانه نتيجه عكس ميدهد.
مجددا به شما توصيه مي كنم كه به عشق ورزي و اعتماد خويش به همسرتون ادامه دهيدو به اين فرد حساسيت نشان ندهيد،علاقه منديهاي همسرتون را شناسايي كنيد ودر جهت تامين آنها اقدام نماييد،فقط مترصد زماني باشيد كه همسرتون از شما قدر داني مي كند كه به طور دوستانه وبا مهرباني از ايشان بخواهيد كه رابطه اش را با آن خانم محدود ويا قطع نمايد تا رضايت خاطر شما تامين شود.
مشاور پزشكي فيروز

#9
با سلام بیکران به شما کارشناس عزیزم
بازم خیلی ممنون از اینکه اینقدر راهنماییم کردین واقعا کمکم کردین مثلا من دیروز اول کلی اعتماد شوهرم رو جذب کردم از اینکه بهش خیلی اعتماد دارم و کلی هم بهش عشق ورزیدم بعد باهام صحبت کردیم و گفت که من زندگیمو بخاطر کسی خراب نمیکنم بعضی موقع ها که زنگ میزنند اگه بخوام کاری انجام میدم و کارپردازشون نیستم دیدم خیلی حساس شدی شمارهاشو پاک میکردم منم یجورایی آروم شدم من به گفته شما بنای اعتمادو میزارم ولی بازم به مشگل خوردم ازتون کمک میخوام مرسی از اینکه راهنماییم کردین شاید اگه دست خودم بود از کوره در میرفتم و وضع رو بد تر میکردم ممنونم فرشته عزیزم
zzzzzzzzzzz

#10
با سلام مجدد
با تشكر از اينكه تلاش كرديد و پيگير حل مشگلتون هستيد
بهتر است براي راهنمايي بيشتر و گسترده تر به كلينيكهاي مشاوره مراجعه نماييد.
با آرزوي سلامتي،سرافرازي وسربلندي شما
مشاور پزشكي فيروز

#11
با سلام دوباره خدمت شما دوست عزیز
مشکل دیگه ای که داشتم با همسرم اینه که ما خیلی تضاد طبقاتی داریم مثلا توی مراسم های مهمانی یا عروسی ما تقریبا آزاد هستیم یعنی عروسی لباس بلند میپوشیم اما شوهرم میگه باید مانتو بپوشم آخه ما اینجوری بزرگ نشدیم دقیفا برخلاف خانواده شوهرم که این امر باعث میشه خودمو خانوادمو زیر سوال ببره و مسخره کنه و اصلا حاضر نیست با خانواده درجه 2 من ارتباط بر قرار کنه ولی من تقریبا مطابق میل اون رفتار میکنم و هر کسی دعوتمون میکنه بزور باید بریم تا حدی شدیم که اصلا با کسی امدو رفت نداریم نمیدونم باید با این اخلاقش چیکار کنم خیلی دارم اذیت میشم لطفا کمکم کنید
ممنون
zzzzzzzzzzz

#12
با سلام و تشكر از شما دوست عزيز كه با جديت ،پيگير حل مشكلاتتون هستيد.
بهتر است به صفحه اصلي سايت مراجعه نماييد و در قسمت مقالات ،مبحث روانشناسي را باز نموده،مطالب ما در مورد الفباي زندگي موفق را ملاحظه نماييد،راهنمايي خوبي براي شما خواهد بود.
مشاور پزشكي فيروز

Re: مشکل عاطفی؟؟؟؟؟؟؟؟

#13
با سلام من شوهر متوقعی نیستم و تا حدودی به مسائل زنداری آگاهم ولی باوجود اینکه من بسیار آروم و با صبر و حوصله هستم و تلاش زیادی میکنم که از زندگیم لذت ببرم نمیشه واقعا تو زندگیم موندم از لحاظ مالی وضعمون خوبه ولی ذره ای بهم آرامش نمیده مشکلات خانمم را یگم شما لطفا راهنماییم کنید.1-زیبایی خانمم کم است و تلاشی برای زیبا شدن و آرایش کردن ندارد 2- آشپزی بلد نیست و بدتر از اون علاقه و تلاشی برای یادگیری ندارد 3- علاقه به یادگیری مطالب روز مثل موبایل ، رانندگی و .. ندارد تا حدی که نمیفهمه براش اس ام اس تبریک تولد اومده و اعتماد به نفس در زمینه یادگیری ندارد 3- تا حدودی استرس دارد 4- حد اقل 2 روز یکبار با عصبانیت جوابم را میدهد و برای زمان محدودی قهر میکنیم فقط بوسیله رابطه باز با هم خوب میشیم 5- بیش از حد به بچه توجه دارد 6- هر وقت تقاضا میکنم به مشاور مراجعه کنیم مرا مسخره میکند 7- در خانه داری ضعیف است 8- درمهمانداری ضعیف و استرس دارد و باعث شده کمتر ارتباط داشته باشیم با این اوصاف من چطور میتونم این شرایط رو دوست داشته باشم و ادای عاشقارو در بیارم . همش حسرت زندگی دیگران رو میخورم و میخوام که زود تر این عمرم که میگند کوتاهه تموم بشه.یک پسر 8 ساله دارم و خانمم شاغل است. ترس از موفقیت در ازدواج بعدی را دارم بهمین دلیل شرایط را تحمل میکنم
ارسال پست

بازگشت به “اخلاق و وظایف همسر داری ”

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 13 مهمان

cron