افسردگی بعد از 2سقط همرا بانابارو

#1
سلام خسته نباشید خیلی دلم گرفته من 7 ساله که ازدواج کردم و5سال مشکل نازایی داشتم یک سال پیش حامله شدم اولش اصلا باورم نمیشد خیلی خوشحال بودم اما این خوشحالی خیلی کوتاه بود حاملگی پوچ بود در 8 هفتگی سقط شد دنیا رو سرم خراب شد وخیلی دلم شکست اما باخودم کنار امدم وبی خیال همه چیز شدم ودیگر به ان فکر نمی کردم وبعد یک سال طول کشید تا من دوباره حامله شدم خیلی رویایی به نظر میامد چون در ابتدا همه چیز خیلی خوب بود کلی به ان دل بسته بودم اما باز همه چیز خراب شد ودر 13 هفتگی به دلیل از کار افتادن قلب از بین رفت وسقط شد وباز من تنها شدم والان نمیدونم با این تنهایی چه کنم دارم دیونه میشم خیلی از اینده میترسم وبعد از این جریان یک ترس عجیبی سراپای وجودم و گرفته همش میترسم روزی شوهرم مو از دست دهم من اونو خیلی دوست دارم وساعتها میشنم به این موضوع فکر میکنم ودر ذهنم تجسم میکنم که او را از دست دادم وحال اینده ام میگریم خیلی میترسم خیلی دوستش دارم کاش میشد بچه ای میداشتم که اگر روزی شوهرم مو ازدست دادم از او یادگاری میداشتم با این افکار دارم دیوانه میشم کمکم کنید چگار کنم ؟


#2
سلام
فاطمه جون برا سقط نی نی متاسف شدم و برایت یه بارداری سالم در آینده آرزومندم.
دوست خوبم برچسب نازایی به خودت نزن کسی که دوتا سقط داشته نازانیست باید شرایط رو تغییر بده و با مراجعه به یک پزشک خوب و امید به آینده صددرصد شما باردار خواهید شد.ترس از مرگ بدتر از مرگه .
برا خودت از کاه کوه نساز و ته دلم روشنه خیلی زود باردار میشی.خواستی برام پیغام خصوصی بذار آدرس دکتر خوب بهت بدم.از دور می بوسمت و با تو احساس همدردی میکنم.دیگه ناامید نبینمت. :wink:
یا رب دستانم را سوی تو می گیرم

اگر دستانم را بگیری

کسی مرا دست کم نمی گیرد

#3
بهتره عزیزم تحت مراکز سقط مکرر قرار بگیری تا علت سقط مشخص بشه.
و همچنین خودتون زیر نظر روان شناس قرار بگیرید.

در این سایت افرادی هستند که سابقه 3 با 4 سقط رو دارند انا امیدشون رو از دست ندادند.توکلت به خدا باشه اگه تهران هستی به مرکز ابن سینا مراجعه کن.
در ناامیدی بسی امید هست

Re: افسردگی بعد از 2سقط همرا بانابا

#4
fatemeh18 نوشته شده:سلام خسته نباشید خیلی دلم گرفته من 7 ساله که ازدواج کردم و5سال مشکل نازایی داشتم یک سال پیش حامله شدم اولش اصلا باورم نمیشد خیلی خوشحال بودم اما این خوشحالی خیلی کوتاه بود حاملگی پوچ بود در 8 هفتگی سقط شد دنیا رو سرم خراب شد وخیلی دلم شکست اما باخودم کنار امدم وبی خیال همه چیز شدم ودیگر به ان فکر نمی کردم وبعد یک سال طول کشید تا من دوباره حامله شدم خیلی رویایی به نظر میامد چون در ابتدا همه چیز خیلی خوب بود کلی به ان دل بسته بودم اما باز همه چیز خراب شد ودر 13 هفتگی به دلیل از کار افتادن قلب از بین رفت وسقط شد وباز من تنها شدم والان نمیدونم با این تنهایی چه کنم دارم دیونه میشم خیلی از اینده میترسم وبعد از این جریان یک ترس عجیبی سراپای وجودم و گرفته همش میترسم روزی شوهرم مو از دست دهم من اونو خیلی دوست دارم وساعتها میشنم به این موضوع فکر میکنم ودر ذهنم تجسم میکنم که او را از دست دادم وحال اینده ام میگریم خیلی میترسم خیلی دوستش دارم کاش میشد بچه ای میداشتم که اگر روزی شوهرم مو ازدست دادم از او یادگاری میداشتم با این افکار دارم دیوانه میشم کمکم کنید چگار کنم ؟
سلام
فاطمه جان! اگر افکارتون رو همین الان کنار نگذارید دائماً به دنبال شما میان و هر روز شدید تر می شوند و ممکنه شما رو بیمار کنند طوری که مشکل بچه دار شدن دیگه به چشم نیاد...
عزیزم در همین سایت چرخی که بزنید می بینید که دهها نفر دقیقاً همین مشکل شما رو داشتند اما با توکل به خداو امید وتغییر رویه زندگی، به سختی این دوران غلبه کردند.
تجربه نشون داده همه ی آدمها یک بازه ای از زندگی شون دچار یک تشویش خاطر و ناراحتی یا نگرانی(خواه با دلیل منظقی خواه بی دلیل) میشوند .پس افتادن در چنین شرایطی نادر و عجیب و نگران کننده نیست بلکه ماندن و فرو رفتن در چنین باتلاقی نگران کننده است.
بازهم تجربه نشون داده عاملی که باعث شده آدمها از چنین دورانی موفق بیرون بیان؛ فقط و فقط خودشون هستند!!!تکرار می کنم خودآدم ها میتونند بهترین کمک رو به خودشون بکنند خودشون هستند که باید بخوان که شاد باشن! بخوان که برنامه روزانه شون رو طوری تغییر بدهند که فرصت فکر منفی نداشته باشند! بخوان که در طول روز اینقدر خسته بشن که شب بدون افکار منفی خوابشون برده !
اونجاست که بعد از یک بازه ی زمانی به خودشون میان و می بینند که فاکتورهایی که قبلاً ناراحتشون می کرده الان نمی کنه! عوامل گریه آور گذشته دیگه گریه آور نیستند! و حتی اگر ساعتها خونه بمونه و فکر کنه ؛ فکرهای منفی دیگه به سراغش نمی آن!
در راس همه ی اینها خود شخصه که می تونه از خدا عمیقاً در این زمان بخواهد که از این آزمایش سربلند بیرون بیاد...و البته باید به خواسته اش و کسی که از او کمک خواسته اعتماد داشته باشه...
كارشناس مامايي فيروز
ارسال پست

بازگشت به “روانشناسي”

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 41 مهمان

cron